loading...
مداح اهل بیت سید یحیی تقی زاده
مدیر سایت بازدید : 695 شنبه 29 آذر 1393 نظرات (0)

نیلی ترین رنگ ها بر پیکرش بود

 

معلوم بود امروز روز آخرش بود

 

معلوم بود آقای ما را زهر دادند

 

وقتی که می آمد عبایش بر سرش بود

 

دستی به پهلوی پر از درد خویش داشت

 

بر شانه دیوار دست دیگرش بود

 

دختر ندارد تا که دستش را بگیرد

 

پس لااقل ای کاش آنجا خواهرش بود

 

پا شد خودش را جمع کرد اما زمین خورد

 

این ضعف خیلی مایه درد سرش بود

 

اصلاً زمین خوردن برای او طبیعی است

 

از بس که دنبال صدای مادرش بود

 

در حجره بی فرش خود افتاده بود و

 

تصویری از گودال در چشم ترش بود

 

می گفت یا جدا "چرا خاکت نکردند "

 

حتی "کفن بر جسم صد چاکت نکردند "

علی اکبر لطیفیان

هر چند که از مدینه این جادوری

 

پرپر شده ی دسیسه انگوری

 

از خاک قدم های تو اما مستند

 

فیروزه تراش های نیشابوری‏

****

نخل زردم جوانه می خواهم

کفترم آب و دانه می خواهم


بر فراز مناره های حرم
گوشه ای باز لانه می خواهم

روی پرهای من بزن مهری
بی نشانم نشانه می خواهم

کفتر خانگی این حرمم
دانه از اهل خانه می خواهم

در کنار رواق دارالزهد
منزلی جاودانه می خواهم

از شما روز اول هر ماه
مثل مردم سرانه می خواهم

خانه جز این حرم نمی خواهم
پر پرواز هم نمی خواهم

آستان بوس خود خطابم کن
بد حسابم ولی حسابم کن

برکه ی خشکم و گل آلودم
کوثر معرفت گلابم کن

قسمت می دهم به جان جواد
بعد اگر خواستی جوابم کن

کرمت گر اجازه داد آقا
پیش چشم همه خرابم کن

من شبیه دعای بی روحم
روح ادعیه مستجابم کن

ای خداوند عشق یا احساس
نظری کن به خاطر عباس

درد من را تو خوب می دانی
حق همسایه را تو خوب می دانی

حق همسایه جا نیاوردم
نیست این شیوه ی مسلمانی

ولی ای با وفا پناهم ده
هرچه باشد تو از بزرگانی

لحظه ای که جنازه ام آمد
وای من گر که رو بگردانی

یوسف ار ماه کنعان بود
تو مه آسمان ایرانی

وای آقا چقدر می آید
به تو لفظ شریف سلطانی

گفته ام هر کنار در هر سو

ضامنم هست ضامن آهو

علی زمانیان

**********

چشم در تاثیر زیبایی از ابرو كمتر است

 

مستی ابروی یار از گیسوی او كمتر است

 

اصل زیبایی ست این كه پلك در بالای چشم

 

شك كند در صحن از امثال جارو كمتر است

 

یا به وقت بی خودی زائر به دور مرقدت

 

حس كند كه از خودش هشتاد كیلو كمتر است

 

بارها در تنگ آغوش ضریحت دیده ام

 

فاصله بین من و روح من از مو كمتر است

 

با حساب دنیوی در این حرم سر خم نكن

 

چون بهای چار زانو از دو زانو كمتر است

 

بس كه با نیت نخوردی زود باور می كنی

 

آب سقاخانه از یك مشت دارو كمتر است

 

از خودت بگذر به ترفندی كه در این بارگاه

 

عارف بالله هم گاهی از آهو كمتر است

مهدی رحیمی

دل همیشه غریبم هوایتان کرده است

 

هواى گریه پایین پایتان کرده است

 

وَ گیوه‏هاى مرا رد پاى غمگینت

 

مسافر سحر کوچه هایتان کرده است

 

خداش خیر دهد آن کسى که بال مرا

 

کبوتر حرم باصفایتان کرده است

 

چگونه لطف ندارى به این دو چشمى که

 

کنار پنجره هایت صدایتان کرده است ؟

 

چگونه از تو نگیرم نجات فردا را؟

 

خدا براى همین‏ها سوایتان کرده است

 

چرا امید ندارى مدینه برگردى؟

 

مگر نه آنکه خدا هم دعایتان کرده است ؟

 

میان شهر مدینه یگانه خواهرتان

 

چه نذرهاى بزرگى برایتان کرده است

 

تو آن نماز غریب همیشه‏ها هستى

 

که کوچه‏هاى خراسان قضایتان کرده است

 

سپیده‏اى و به رنگ شفق در آمده‏اى

 

کدام زهر ستم جابجایتان کرده است

علی اکبر لطیفیان

*********

با زمین خوردنت امروز زمین خورد زمین

 

آسمان خورد زمین عرش برین خورد زمین

 

وسط كوچه همینكه بدنت لرزه گرفت

 

ناگهان بال و پر روح الامین خورد زمین

 

این چه زهری است كه داری به خودت می پیچی

 

گاه پشت كمرت گاه جبین خورد زمین

 

از سر تو چه بگوییم؟ روی خاك افتاد

 

از تن تو چه بگوییم؟ همین ... خورد زمین

 

دگرت نیست توان تا كه ز جا برخیزی

 

ای كه با تو همه ی دین مبین خورد زمین

 

داشت می مرد اباصلت كه چندین دفعه

 

دید مولاش چه بی یار و معین خورد زمین

 

زهر اول اثرش بر جگر مسموم است

 

پهلویت سوخت كه زانوت چنین خورد زمین

 

پسرت تا ز مدینه به كنار تو رسید

 

طاقتش كم شد و گریان و حزین خورد زمین

 

به زمین خوردن و خاكی شدنت موروثی است

 

جد تشنه لبت از عرشه ی زین خورد زمین

جواد حیدری

************

 

 

 

 

دلم برای تو پر می کشد امام غریب

غمت ز سینه شرر می کشد امام غریب

زیارت تو که فوق همه زیارت هاست

دل مرا به سفر می کشد امام غریب

نگاه حسرت زائر به دیده منت

ز خاک پات اثر می کشد امام غریب

غبار جلوه نورانی قدمگاهت

چه سرمه ای به بصر می کشد امام غریب

چه نعمتی است که شوق زیارت حرمت

مرا به دیده تر می کشد امام غریب

چه با صفاست که آغوش مهربانی تو

مرا همیشه به بر می کشد امام غریب

فدای خوی رئوف تو ای گل زهرا

که دست مهر به سر می کشد امام غریب  

چه باغبان نجیبی که با نوازش خود

ز خار خسته ثمر می کشد امام غریب

همین که خسته ز باب الجواد می آیم

شب دلم به سحر می کشد امام غریب

لبم ز بوسه خاک قدوم بی بهره است

که نقش بوسه به در می کشد امام غریب

دل رمیده شبیه کبوتری خسته

ز صحن قدس تو پر می کشد امام غریب

تو آن رئوف تر از مادر و پدرهایی

که ناز را به نظر می کشد امام غریب

نگاه تشنه گواهی دهد که کار آخر

ز جام عشق تو سر می کشد امام غریب

فدای سینه سوزان زهر خورده تو

که سخت آه جگر می کشد امام غریب

محود ژولیده

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 47
  • کل نظرات : 49
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 29
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 32
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 33
  • بازدید ماه : 75
  • بازدید سال : 202
  • بازدید کلی : 202,668