loading...
مداح اهل بیت سید یحیی تقی زاده
مدیر سایت بازدید : 482 چهارشنبه 10 اردیبهشت 1393 نظرات (1)

 اشعار ولادت امام محمد باقر(ع) - میلاد یعقوبی

 

عشق آمد و مقابل من دفتری گشود

مرغ دلم بهانه گرفت و پری گشود

 

بال و پری زدم به بلندای آسمان

از لطف خود خدای کریمان دری گشود

 

احرام سرخ بر تن من بود و ناگهان

دیدم که روبه روم در اخضری گشود

 

در آن طرف تمامی عالم بهشت بود

یک لحظه نور، پرده زیباتری گشود

 

بر روی دیدگان پر از التماس من

باری تعال چهره یک سروری گشود

 

به به چه سروری که مَلَک مست بوی او

جمعی ز انبیاء همه مبهوت روی او

 

نامش محمد است و لقب باقرالعلوم

عالِم ترین رجال عرب باقرالعلوم

 

در روز اولي که قدم در جهان گذاشت

گردیده است فخر رجب، باقرالعلوم

 

تا اینکه می برم به زبان نام اطهرش

شیرین شود دهان چو رطب؛ باقرالعلوم

 

تابنده تر ز او نبود کس میان روز

زیباترین ستاره شب باقرالعلوم

 

روح عبادت از پدرش زین العابدین

از عم خود گرفته ادب باقرالعلوم

 

جابر کمی ز علم شما ارث برده است

یک قطره ای ز جام شراب تو خورده است

 

قامت قیامت و رختان محشری بود

زور میان بازویتان حیدری بود

 

احساستان ز برگ گلی هم لطیف تر

احسان و لطفتان بخدا مادری بود

 

داروی دردهای بشر خاک پایتان

آب دهان اطهرتان، کوثری بود

 

دوم محمدی و علی عاشقت شده

جانم فدای نام تو، پیغمبری بود

 

ایمان و زهد و جود و عبادت به یک طرف

علم خدائیت طرف دیگری بود

 

باشی حسینی و حسنی باقرالعلوم

خوانم، فقط تو عشق منی، باقرالعلوم

 

مولا! نفس زدی و دوعالم درست شد

از آن گِل وجود تو آدم درست شد

 

بسکه شما میان منا ناله کرده ای

از گریه تو چشمه زمزم درست شد

 

از تار و پود و رشته پیراهن عزات

بالای هر حسینیه پرچم درست شد

 

در ماجرای پر غم وادی کربلا

اشکت چکید و قطره شبنم درست شد

 

بانی روضه های عطش! با حمایتت

سینه زنی ماه محرم درست شد

 

هرکس که روضه ای ز شما گوش می کند

یک جرعه می ز دست شما نوش می کند

 

آقا عنایتی بده بر سینه ناله را

پر کن ز داغ کرببلا این پیاله را

 

ای باغبان ساقه شکسته به ما بگو

داری به باغ سینه غم چند لاله را

 

یا حضرت غریب بمیرم برای تو

طی کرده ای چگونه تو این چند ساله را

 

دیدی که رأس جد غریبت به نیزه شد

دیدی به چشم خود شب غسل سه ساله را

 

دارم به سر زیارت قبر بقیعتان

امضا بزن به دست خودت این قباله را

 

یا رب تو دیده را ز غمش پر ز آب کن

ما را غلام حضرت باقر حساب کن

 

ميلاد يعقوبی

 

*********************

 

 اشعار ولادت امام محمد باقر(ع) - علی اکبر لطیفیان

 

کمال حوزه ها

 

خشکی ام رفت و وصل دریا شد

سردی ام رفت و فصل گرما شد

 

فارغم از خودم خدار را شکر

آسمانی شدم خدا را شکر

 

آمدی و دلم نجات گرف

باز هم مرده ای حیات گرفت

 

ای حیات مجدد دنیا

دومین یا محمد دنیا

 

یا من ارجوی آستان لبم

پنجمین رکعت نماز شبم

 

ای که تنها خدا شناخت تو را

مثل بیت الحرام ساخت تو را

 

قافیه های بیت ما تنگ است

در مقامت کمیت هم لنگ است

 

ای نسیم پر از بهار حسین

حسنی زاده تبار حسین

 

قبله مردم مدینه تویی

حسن دوم مدینه تویی

 

ای ظهور پیمبر اکرم

حاصل وصلت دعا و کرم

 

مادرت دختر کریم خدا

پدرت حضرت کلیم خدا

 

وسط هفته ها برای منی

التماس سه شنبه های منی

 

سر شب فکر نور تو بودم

فکر شب های طور تو بودم

 

خواب سجادهٔ تو را دیدم

صبح دیدم کنار خورشیدم

 

ای نماز پر از قنوت حسن

حاصل چلهٔ سکوت حسن

 

تو تولای دفترم هستی

قسم نون والقلم هستی

 

تکیه بر بال جبرئیل زدی

مزرعه داشتی و بیل زدی

 

بهترین میوهٔ تو ایمان بود

گندم کال تو پر از نان بود

 

بی تو این حوزه ها کمال نداشت

میوه ای غیر سیب کال نداشت

 

وقت آن است اجتهاد کنی

بی سواد مرا سواد کنی

 

وقت آن است منبری بزنی

حرف یک حرف بهتری بزنی

 

عِلم را باز هم شکاف دهی

در کلاست مرا طواف دهی

 

اگر علم تو را حساب کنند

زندگی تو را کتاب کنند

 

علم و اخلاق می شود با هم

آدمی می کند بنی آدم

×××

پر جبریل زیر پای تو بود

گردن آویز بچه های تو بود

 

میوهٔ بهتر از رطب سیب است

باعث التیام تب سیب است

 

فاطمه سیب جنت الاعلاست

پس شفای تب تو یا زهراست

 

چه کسی گفته بی مزاری تو

یا چراغ حرم نداری تو

 

قبر تو بارگاه توحید است

شمع بالاسر تو خورشید است

 

چه کسی گفته سایبانت نیست

صحن در صحن آسمانت نیست

 

عرش که آسمان نمی خواهد

نور که سایبان نمی خواهد

 

تو خودت سایبان دنیایی

بهترین آسمان دنیایی

×××

مردی از خانوادهٔ خورشید

امتداد غم امام شهید

 

انعکاس صدای عاشوراست

روضه های غروب مناست

 

مرد سجاده، مرد نافله ها

مرد شب زنده دار قافله ها

 

مردی از جنس آیه تطهیر

خستگی های بردن زنجیر

 

هم سفر با ستارهٔ غم هاست

«کربلا زاده» محرّم هاست

 

هم نژاد امام بی کفنان

دومین مرد کاروان زنان

 

راه طی کردهٔ بیابان ها

قدم زخمی مغیلان ها

 

یاد خون طپندهٔ گودال

خنده های زنندهٔ گودال

×××

زخم بال و پر کبوترها

پا به پای اسارت سرها

 

غیرت دست بسته محمل

شاهد التماس دخترها

 

کوچه کوچه؛ گذر گذر، همه جا

هم رکاب صدای حنجرها

×××

برگ سبزی است با نشانهٔ سرخ

کودک زیر تازیانهٔ سرخ

 

طفل رفته، خمیده برگشته

باغ گل رفته چیده برگشته

 

آفتاب کمی غروب شده ست

گل یاس بنفشه کوب شده ست

 

آشنای صدای سلسله هاست

سوزش ناگهان آبله هاست

 

او که آیینهٔ محرم بود

گریه هایش به رنگ ماتم بود

 

از ستاره گرفته تا شبنم

از بنفشه گرفته تا مریم

 

همه محو صدای او هستند

پای مرثیه های او هستند

 

 علی اکبر لطیفیان

**

 

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط سعید محبی در تاریخ 1393/02/11 و 15:52 دقیقه ارسال شده است

سلام سایت بسیار خوبی دارید اشعاری هم که میزارید بسیار زیباست صدای آقا سید هم که گرم و زیبا
موفق و پیروز باشید


کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 47
  • کل نظرات : 49
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 5
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 7
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 8
  • بازدید ماه : 50
  • بازدید سال : 177
  • بازدید کلی : 202,643